سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدترین دانش آن است که هدایتت را تباه کند . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 91 آبان 9 , ساعت 11:55 عصر

برای مشاهده روی ادامه مطلب کلیک نمایید.

هدف

یاد دادن اسماء استفهام و کاربرد آنها و چگونگی منفی کردن جمله به وسیله «ما» نافیه و «لا» می باشد و همچنین طرز درست کردن فعل آینده.

قانون

بخش اول : منفی کردن

به مثالهای زیر توجه کنید:

1 – ذهبوا (رفتند) = ما ذهبوا (نرفتند)

2 – تذهبون (می روید) = لا تذهبون (نمی روید)

 

· فعل اول ماضی است و همانطور که مشاهده می کنید برای منفی کردن فعل ماضی، کافیست که به اول آن (ما) اضافه کنیم و برای منفی کردن فعل دوم که مضارع است حرف (لا) را در اول آن بیاوریم.

· نتیجه:

- حرف (ما) را که فعل ماضی را منفی می کند (ما) ی نافیه (منفی کننده) می نامند.

- حرف (لا) که فعل مضارع را منفی می کند (لا) ی نفی و فعل مضارع منفی، فعل نفی نامیده می شود.

 

چگونه فعل آینده می سازیم؟

· ما دو نوع فعل آینده داریم: یکی فعل آینده نزدیک است و دومی فعل آینده دور:

     تسعلمون – سوف تعلمون

-  با آوردن حرف (سَ) بر سر فعل مضارع، فعل آینده نزدیک ساخته می شود.

 مانند : سَتعلمونَ (بزودی خواهید دانست)

-  با آوردن (سوفَ) بر سر فعل مضارع ،فعل آینده دور ساخته می شود.

مانند : سَوفَ تعلمونَ (در آینده خواهید داشت)

 

 

بخش دوم: استفهام

به کلمات استفهامی همراه با شرحی از هر کدام توجه کنید:

 

 

کلمه پرسشی

معنی

از چه می پرسد؟

پاسخ مناسب چیست

1

هَلْ (أ)

آیا

منفی یا مثبت بودن جمله یا خبر

نعم : آری  لا : خیر

2

مَنْ

چه کسی؟ چه کسی را

شخص انسان

نام یا صفت یا شغل شخص

3

ما -  ماذا

چه چیزی – چه چیزی را

حیوان یا اشیاء یا انجام دادن کاری

نام یا صفت چیزی یا بیان یک فعل

4

کیف

چگونه- چطور

حالت شخص حیوان یا اشیاء نحوه و چگونگی انجام یک فعل

بیان حالت (قید حالت) کیفیت انجام یک فعل

5

اَینَ

کجا

مکان کسی یا چیزی

مکان انجام فعلی

محل قرار گرفتن کسی یا چیزی

قید مکان

 6

متی

چه وقت

زمان انجام فعلی

قید زمان

 

 

 

ترجمه درس چوپان کوچک

کودک تنها است.

او در کلبه است.

چه کنم ؟ من گرسنه هستم.

خانواده ام فقیر هستند.

در این لحظه صدایی شنید.

پس از کلبه خارج شد.

ای کودک آیا می توانی کاری انجام بدهی؟

من ... من ... بله بله ... حتماً ... من نیرومند هستم ...

چراندن گوسفندان دشوار است! تو کودک هستی ...!

نه ... نه ... آقا من می توانم.

در صحرا ناگهان، گوسفندی گم شد.

کجا رفتی ؟

آیا گرگ او را خورد ؟

آه ... چه کنم؟!

به سرعت رفت پس او را بین علفها پیدا کرد.

و اما در غیبت او گرگی آمد و گوسفندی را دزدید.

گریان به روستا بازگشت و گفت:

غفلت نکردم! تنبلی نکردم! گوسفندان را رها نکردم!

در خانه

آقا ... آقا گرگ ... گرگ

چه ؟ !

گرگ ... ببخشید ... آقا

تو با دقت کار نمی کنی.

و در زمان معین بر نمی گردی...

و کودک را به سختی زد.

خبر به پیامبر (ص) رسید.

پس بسیار اندوهگین شد.

ای مرد! آیا کودک می تواند با یک حیوان وحشی رو در رو شود؟!

آیا چیز غیر ممکن را می خواهی؟

کودک آمد در حالی که آثار اشک بر چشمش بود.

پس پیامبر به مرد نگاه کرد.

سپس گفت: به درستی که خدمتگزاران شما برادرانتان هستند.

پس مرد بسیار شرمنده شد.

و به خاطر عملش پشیمان شد.

 

  

کلمات جدید

إخوان = ج  أخ :  برادر

أسْرَة  = خانواده

أعشاب  = ج عشب: گیاه، علف

أغنام  = ج  غنم : گوسفند

أمثال  = ج مَثَل: مثال، نمونه

اولیاء   = ج ولی: دوست، دوست خدا

باکیه  = گریان

تقدر = می توانی

جامعة  = گرسنه

خجل  = خجالت کشید، شرمگین شد

خَدَم  = خدمتکار

دَفَع  = پرداخت

دموع  = ج دمع: اشک

راعیه  = چوپان

سرْح  = چراندن

عفو  = گذشت، بخشایش

عفواً  = ببخشید

فَقَد  = از دست داد

غَفَلْتُ  = غفلت کردم

کَسْلِتُ  = تنبلی کردم، سستی کردم

کرخ  = آلونک

مُحدّد = معین

نبأ  = خبر

نَعجَة  = میش

 

 

 

















































لیست کل یادداشت های این وبلاگ